رادین رادین ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

❤ زندگی ❤

ختنه کردن رادین

سلام خوشگل خاله ٢٢ روزه که بدنیا اومدی مامانت تو بیستمین روز زندگیت بردن شما رو ختنه کردن مبارک باشه خاله فقط همین اندازه می نویسم که خیلی گریه کردی و جیغ زدی مثل اینکه خیلی جون دوستی خاله جونم ای جانمممممممممممممممممممممممممم ...
24 خرداد 1391

عکسیه عکس

  اولین عکس رادین جونی بعد از تولد یک ساعت بعد از تولدش این جوراب ها رو رامیلا برات گرفته خاله جونم ...
17 خرداد 1391

دهمین روز زندگیت

  سلام رادین جان امروز ده روزه که بدنیا اومدی الان ٤ روزی هست که ندیدمت ولی فردا می یام پیشت دلم برات تنگ شده عزیزم امروز رفتی حموم و دهمین روز زندگیت رو پشت سر گذاشتی هنوز موفق نشدم عکسی ازت بزارم اینجا چون دوربینها خونه مامانی مونده حتما سر فرصت عکسهات رو می زارم دوست دارم خاله جان انشالله ١٠٠ سالگیت رو اینجا بهت تبریک بگم . راستی سه روز دیگه روز پدره از همین جا از طرف تو به بابا امیدت که تازه مزه پدر شدن رو چشیده تبریک میگم انشالله همیشه باهم خوش باشید راستی خودتم که مردی هستی واسه خودت به تو هم روز مرد رو تبریک میگم مرد کوچولوی خانواده انشالله دامادیت خاله جان .         &...
12 خرداد 1391

تولدت مبارک خاله جونم

سلام من خیلی خسته ام  همین الان اومدم خونه دوش بگیرم برم بیمارستان یا خونه مامانم دیشب تا  صبح پیش نی نی  و  خواهرم بودم وای که چه شب بدی بود می یام همه رو تعریف میکنم فقط خواستم بگم رادین ما ساعت یک و چهل و پنج دقیقه صبح چهارشنبه سوم خرداد هزار و سیصد و نود ویک بدنیا اومد وزنش ٣٢٠٠ قدش ٥٠ سانت بقیه رو هم بخدا یادم نیست سر فرصت همه رو مینوسم تولدت مبارک رادین خاله خوش اومدی اول از همه هم بغل خودم اومدی و من شما رو بغل کردم بوسسسسسسسسسسسسسسسسس ...
3 خرداد 1391

منتظریم . . .

سلام امروز مامانت رو از صبح بردن بیمارستان مامانی زنگ زد گفت که از صبح درد داره بهناز منم الان زنگ زدم به مامانی گفت که بهناز رو بستری کردن ولی هنوز بچه بدنیا نیومده شایدامشب بیمارستان بمونی گفتن باید همین جا باشه تا بچه بدنیا بیاد فعلا تا بدنیا اومدن شما بایییییییییییییییییییی .
2 خرداد 1391

شمارش معکوس شروع شده

  لحظه دیدار نزدیک است امروز مامانی زنگ زد گفت که دیشب بهناز رو بردیم بیمارستان دردش گرفته بود ولی گفتن که زوده دردها باید هر دو دقیقیه یک بار باشه و برگشتن خونه از دیشب تا حالا بهناز درد داره و باید ببینیم کی شما تشریف فرما میشید ولی دیگه حداکثر تا ٣ خرداد فرصت دادن ولی گفتن ٤ خرداد حتمی هستش باید دید شما کی می یایی بیچاره مامان بهناز خیلی درد رو باید تحمل کنه تا شما رو ببینه ما هم که استرس هممون رو گرفته با صدای تلفن میگم که وای بهناز داره زایمان می کنه خلاصه کلی حول کردیم چون من خودم سزارین کردم زمانش مشخص بودولی این چیزیش معلوم نیست انشالله به سلامتی وارد خانواده بشی رادینم خاله جان خیلی دوست دارم زودخاله بشم پ...
1 خرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ❤ زندگی ❤ می باشد